ازمن گذشتی؛امیدوارم خداهم ازتوبگذرد!سالها میشودکه حسرت تمام نداشته هایم وتمام داشته هایی که بخاطرتوازدست دادم!اصلأنگران من نباش؛من خوب خوبم!!!خوشبخت خوشبخت!آروم آروم!!!اصلأ فکرنکن که شایداین اشکها بخاطر دوری از توأند؛این اشک خوشحالی من اند؛که بدون توآزادم!خوشحالم که دیگرنفس هایم بند نفس هایت نیست ودستانم دیگراحتیاجی به دستانت ندارند؛چقداحساس خوبی دارم فقط اگراین بغض لعنتی اجازه بدهدمیخندم آن هم ازته دل!!!مگرکوری???ببین دارم میخندم؛خداااااااااایا چرا اشکهایم میریزن؛منکه میخندیدم!!لعنتی تمام هستی مرابه باددادی؛تمام هستی ام را...میفهمی!??!حیف تمام عمری راکه برای تو سرکردم!دل نداشتی وگرنه به سنگ میگفتم آب میشد!اماتو خراب شدی!!!خرابت کردم؛خودم؛آره خودم!انقدبال وپرت دادم که حالادیگه دستم هم بهت نمیرسه!!!لعنتی من عاشقت بودم...
نظرات شما عزیزان: